امروز، همه اش 10 سال پیش بود!
سپتامبر 30, 2013 ۱ دیدگاه
صبحگاه که از خواب برخاست، سرخوش از رویایی شیرین، لبخندی ملیح بر لب داشت. این روزگاران، آرامش را بسته بندی شده در داروخانه می فروشند. پس خواب خوش، غنیمت باشد. 10 سال قبل اینچونین نبود.
شنیدن «خوابهای طلایی» با تکنولوژی امروز، قابل قیاس با صدای ضبط صوتی که 10 سال قبل با یک بلندگو همین آهنگ را پخش میکرد نیست. آن روزها میانه صدای آهنگ ها، هوا بود! اوج موسیقی، بلندگوی ضبط را به سرفه می انداخت! امروز کمتر کسی در رایانه شخصی اش، آهنگی تبدیل شده از نوار 10 سال قبل را نگهداری میکند و همچون دیوانگان از بی کیفیت بودن آن لذت میبرد! «جواد معروفی» این آهنگ را آن روزگاران برای حال و هوای «امروزی که همه اش 10 سال قبل بود» خلق نمود! برای وقتی که دیوانه ای چون او خواب های طلایی بیند.
10 سال پیش وقتی میدانست فردا آلبوم «سیاوش قمیشی» در دسترس خواهد بود، شب از شوق بی خواب می گشت، امروز این حس برای آخرین قسمت سریال تلوزیونی مورد علاقه اش دوباره بازگشت.
10 سال پیش ترافیک شهرستانش کم بود. شاید در هر 5 بار حرکت ثانیه شمار ساعت مچیَش، یک اتومبیل عبور مینمود. امروز همه خیابان ها کوچک شده اند! تنها، قدم زنان، ساعت 1 بامداد، در باران پاییزی، لذت سکوت خیابان های 10 سال قبل را دوباره تجربه کردن، دیدن هاله ی نور چراغ در قطرات ریز باران… گویی همه کائنات دست به دست هم داده بودند! می دانستند حتی یک روز زندگی کردن در 10 سال قبل، لازمه ادامه حیات وی بود.